(¯`·.¸¸.·'تنهایی'·.¸¸.·´¯)
بی تو بودن یعنی تنهابودن

 

http://asheganeh.ir/

سیـب از درخت افتاد…
ستــاره از آسمـان…
تــو از دماغ فیــل…
من از پل صـراط…
گاهی فرقی نمیکند از کجا…
سرنوشت مشترکی ست…
ســـقــــوط…!!!

نظر یادت نره دوست عزیز در نظرسنجی شرگت کن


تاریخ: یک شنبه 9 / 3 / 1398برچسب:سقوط ازبالا,سقوط ازاد,
ارسال توسط مسعود

با سلام.به دنیای لوکس بلاگ و وبلاگ جدید خود خوش آمدید.هم اکنون میتوانید از امکانات شگفت انگیز لوکس بلاگ استفاده نمایید و مطالب خود را ارسال نمایید.شما میتوانید قالب و محیط وبلاگ خود را از مدیریت وبلاگ تغییر دهید.با فعالیت در لوکس بلاگ هر روز منتظر مسابقات مختلف و جوایز ویژه باشید.
در صورت نیاز به راهنمایی و پشتیبانی از قسمت مدیریت با ما در ارتباط باشید.برای حفظ زیبابی وبلاگ خود میتوانید این پیام را حذف نمایید.امیدواریم لحظات خوبی را در لوکس بلاگ سپری نمایید...

نظر یادت نره دوست عزیز در نظرسنجی شرگت کن


تاریخ: 1 / 1 / 1398برچسب:,
ارسال توسط مسعود

بوستان عشق

 

 

خانواده از دیدگاه قرآن و اهل بیت(ع)

«وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ اَزْواجاً لِتَسْکُنُوا اِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُم مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً؛ از نشانه های خداست آن که آفرید برای شما همسرانی از جنس خودتان تا بدیشان آرام گیرید و میان شما دوستی و مهربانی نهاد».

خانواده به عنوان رکن اصلی جوامع بشری والبته سرنوشت سازترین آنها همواره مورد توجه جامعه شناسان و مربیان امور تربیتی بوده است. این اجتماع کوچک قطع نظر از کارکرد روانی اش که کانونی آرامش زا است؛ بستر ومکانی است که برای رفع نیازمندی های حیاتی وعاطفی انسان بناشده است. پرداختن به این بنای مقدس و بنیادین و حمایت و هدایت آن به جایگاه واقعی و متعالی اش همواره سبب اصلاح خانواده بزرگ انسانی و غفلت از آن موجب دور شدن از حیات حقیقی و سقوط به ورطه هلاکت و ضلالت بوده است.

نگاه قرآن به برتری مرد یا زن

  1. «یا اَیُّها النّاسُ إِنّا خَلَقناکُم مِن ذَکَرٍ اَو اُنثی وَ جَعَلناکُم شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفوا إِن اَکرمَکُم عِندَ اللهِ أتقاکُم؛ مردم، ما شمار را از مرد و زنی آفریدیم، و شما را ملت ملت و قبیله قبیله گردانیدیم تا یکدیگر را بشناسید. در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست».
  2. «أنّی لا اُضیعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنکُم مِن ذَکَرٍ اَو اُنثی؛ من عمل هیچ صاحب عملی از مشا را، از مرد یا زن، تباه نمی کنم»

اصول اساسی در تشکیل خانواده

‌أ. مودت و محبت

امام صادق علیه السلام فرمودند:

1. «مِنْ أَخلاقِ الانبیاء حُبُّ النّساءِ؛ از ویژگی های اخلاق پیامبران، دوست داشتن زنان خویش بوده است».

2. انس در باره شخص رسول خدا می گوید: ایشان با خانواده اش مهربان و بلکه مهربان ترین مردم نسبت به فرزندان و خانواده بود.

3. مودّت: انگیزه ارتباط در آغاز کار ازدواج است و اما ادامه و پایان آن که یکی از دو همسر ممکن است ضعیف و ناتوان شود و قادر بر خدمت نسبت به دیگری نباشد، «رحمت» جایگزین مودّت می شود. او دلسوزی خاص دارد، حتی از دیگران جهت کمک به همسرش استمداد می طلبد و خود را به هر آب و آتشی می افکند تا رحمت الهی را از خویش بروز و ظهور دهد در حالی که آن روز نه نیازمندی جنسی و شهوانی است و نه مسائل دیگر جوانی. در این مرحله حساس مراقبت از یکدیگر اهمیت زیادی دارد، همچون مریضی که توجه های پیاپی نزدیکان وی، او را بهبود می بخشد و ایجاد امید می نماید.

4. مودّت: درباره بزرگترهاست که توان خدمت به یکدیگر را دارند، اما کودکان و فرزندان کوچک در سایه رحمت پرورش می یابند و رشد می کنند و شاید رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم هم که فرمود: «وَارْحَمُوا صِغارَکُم؛ به کوچکترها ترحّم کنید»، بر همین اساس بوده است.

5. مودّت: غالباً جنبه دو طرفه (تقابل) دارد، به مجرّد آن که از طرفی سرزد، بر اساس قانون طبیعت، طرف مقابل باید آن را جبران کند و الاّ ظلم و ستم خواهد شد. اما رحمت، یک جانبه و ایثارگرانه است لکن بقای جامعه کوچک (خانواده) و بزرگ (اجتماع) به خدمات متقابل است که ریشه در مودّت دارد.

‌ب. عفو و گذشت

یکی دیگر از ویژگیهای خانواده هایی که قرآن را الگو واسوه خود قرار داده اند عفو وگذشت در مقابل اشتباه وخطاهایی است که خواسته یا ناخواسته از دوطرف سر می زند. زن امکان دارد در مسئله خانه داری؛ پخت وپز؛ رعایت حق شوهر دچار خطا گردد؛ مرد نیز ممکن است در رفتار و کردار؛ اخلاق و روش دچار اشتباه شود که همه این اشتباهات قابل گذشت و اغماض است.

1. «والعافین عن الناس ولله یحب المحسنین» آل عمران/134

2. پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)در باره صبر بر بدخلقی زن وتحمل او می فرماید: «من صبر علی خُلق امراة سیة الخلق واحتسب فی ذلک الأجر أعطاه الله ثواب الشاکرین فی الآخرة؛ کسی که برای نیل به پاداش الهی براخلاق بد همسرخود صبر کند ؛خداوند ثواب شاکران را به او عطا خواهد کرد».

‌ج. مسؤولیت پذیری

همچنان که در جامعه ای بزرگ مسؤولیتها کارساز است و انجام درست آن جامعه را سامان می بخشد. در خانواده هم احساس مسؤولیت و انجام درست و به موقع آن خانواده را که جامعه ای کوچک و مقدس به شمار می رود. به سوی فلاح و رستگاری رهنمون می گردد. برای رسیدن به این مهم در آغاز باید جایگاه افراد مشخص شود؛ چون مسؤولیت زمانی معنا می یابد که وظیفه و جایگاه فرد مسؤول مشخص شده باشد. همان طور که هیچ فردی بدون وظیفه نیست، هیچ یکی از افراد هم همه وظایف را ندارند. دوم این که باید مسؤولیتها تقسیم شود.

در خانواده باید در گام اول جایگاه مرد و زن مشخص شود. هنگامی که مسؤولیتها بنابر جایگاه فرد معنا پیدا می کند. در گام بعدی به تقسیم مسؤولیتها پرداخته می شود.

1. «الرّجالُ قَوّامُونَ عَلَی النّساء بِما فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُم عَلی بعضٍ وَ بما اَنْفَقُوا مِن اموالِهِم؛ مردان، سرپرست و نگهبان زنانند، به خاطر برتری هایی که خداوند (از نظر نظام اجتماعی) برای بعضی نسبت به بعضی دیگر قرار داده است و به خاطر نفقاتی که از اموالشان در مورد زنان پرداخت می کنند».

علاّمه محمّد حسین طباطبایی، مفسّر عالی مقدار می نویسد:

2. «فالنساء هنّ الرکن الاول والعامل الجوهری للاجتماع الانسانی؛ زنان، سنگ زیرین و رکن اساسی و علت واقعی انسجام و تشکیل اجتماع خانوادگی انسانها هستند».

3. قرآن مى فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده اید! خود و خانواده خویش را از آتشى که هیزم آن، انسان ها و سنگ هاست، نگه دارید! آتشى که فرشتگانى بر آن گمارده شده که خشن و سختگیرند و هرگز فرمان خدا را مخالفت نمى کنند و آنچه را که فرمان داده شده است، به طور کامل اجرا مى نمایند.

در تفسیر نمونه در زیر آیه مذکور آمده که نگهدارى خویشتن، به ترک معاصى، تسلیم نشدن در برابر شهوات سرکش، نگهدارى خانواده به تعلیم و تربیت و امر به معروف و نهى از منکر و فراهم نمودن محیطى پاک و خالى از هرگونه آلودگى در فضاى خانه و خانواده است. بنابراین، تنها تأمین هزینه زندگى، تهیه مسکن و تغذیه و. . . وظیفه سرپرست نیست؛ بلکه مهم تر از آنها، تغذیه روح و جان اعضاى خانواده است که اصول تربیتى و اسلامى در آن مراعات شود.

‌د. خانواده کانون عبودیت پروردگار

اصلی ترین کار برای تحول وارتقای فرهنگی جامعه ارتقای فرهنگ دینی در خانواده است. دین مبین اسلام,به عنوان برنامه ای جامع و مدون؛ دستورهای دقیق ومنظمی را برای سعادت دنیوی واخروی انسانها ارائه کرده است. که یکی از عمده ترین دستورهای اسلام برای پیروان خود مداومت بر یاد خداوند متعال است.از نظر اسلام و قرآن؛ یاد خدا آرامش بخش دلها وتأمین کننده بهداشت روانی است. «الا بذکرالله تطمئن القلوب» آگاه باشید که با یاد خدا دلها آرام می گیرد.

‌ه. تربیت نسل توحید

از تکالیف والدین؛ کوشش در رشد وپرورش استعدادهای کودک در حد امکان و توانایی ؛مراقبت در رفتار وکردار خود درجایگاه الگوی کودک؛ اعمال نفوذ در طفل برای یافتن کرامت نفس است. برای رسیدن به این اهداف خانواده باید مرکز آموزش اخلاق؛ دفاع از حق و پرهیز از غرور بیجا باشد. چرا که که کودک بیشتر وقت خود را در خانه می گذراند. از این رو مسایل بیشتری را به وِیژه در جنبه های اخلاقی و رفتاری می آموزد.

در سخنی؛ امیر مؤمنان امام علی(ع) به فرزند گرامیش امام حسن(علیه السلام) فرمود:

«وانما قلب الحدث کالارض الخالیه ما القی فیها من شیء قبلته؛ قلب کودکان چونان زمین کاشته نشده آمادگی پذیرش هر بذری است که در آن پاشیده شود».

 




 

17 ربیع‌الاول تولد مردی است که برگ‌های زرینی از تاریخ را به نام خود رقم زد. او در مدت 63 سال زندگانی در مقام انسانیت خود را به جایی رساند، که هم رسول و نبی الهی گشت و هم امین و معلم بشریت شد.

لکن پیروان او با دو دیدگاه و مبنای متفاوت به مصاف یک‌دیگر رفتند. شعار و عمل یکی، باید رهبری جامعه براساس شایسته‌سالاری باشد و دیگری بر اساس ریش سفیدی.

گاه این دو دیدگاه چنان بر سر عقیده خود تعصب به خرج داده‌اند که خون و ناموس یک‌دیگر را بر خود حلال دانسته‌اند و هنوز نیم قرن از حضور پیامبر رحمت(ص) نگذشته که سر نوادگا ن او را بر سر نیزه می‌کنند و اهل‌بیتش(ع) را به اسارت. آن‌ها نه تنها خود را گناهکار ندانسته بلکه مستحق ثواب نیز می‌دانستند.

در معاصر مردانی همچو سید جمال‌الدین اسدآبادی، محمد عبدو، شیخ شلتوت، بروجردی، خمینی، منتظری و خامنه‌ای تئوری وحدت بین مذاهب را بر اساس و سیره اهل‌بیت پیامبر(ص) سرلوحه نظرات حتی فقهی خود قرار داده‌اند و برخی همچون موسی صدر ایده وحدت بین ادیان را مطرح نمودند.

لکن اصحاب تفرقه باز نایستادند و حتی حرکتی پرشتاب‌تر را شروع نمودند. این بار نه تنها تفرقه بین مذاهب را مطرح نموده بلکه بین خود مذاهب نیز تفرقه ایجاد نمودند.

این را باید دانست که هر زمان جاهلان برای عالمان تکلیف نمایند، تهمت و دروغ امری طبیعی و ثواب نگاه شود، بصیرت و آگاهی از میان

نظر یادت نره دوست عزیز در نظرسنجی شرگت کن


تاریخ: پنج شنبه 15 / 4 / 1391برچسب:بوستان عشق ,
ارسال توسط مسعود

 

 

 

خراسان نوشت:

براي دخترم سنگ تمام گذاشتم و هر کاري که از دستم برمي آمد انجام دادم تا درس بخواند و براي خودش کسي بشود، اما او با لج بازي و غرور خودش را بيچاره و بدبخت کرد و آينده اش تباه شد. اين مطالب بخشي از اظهارات پدر دل شکسته اي است که همراه دخترش براي پيگيري شکايت از داماد خود به کلانتري جهاد مشهد مراجعه کرده است. با ارجاع اين پرونده به دايره اجتماعي کلانتري کارشناس مددکاري پليس از فرزانه خواست تا قصه زندگي اش را تعريف کند.

زن جوان گفت: وضعيت اقتصادي خانواده ام بسيار خوب است و پدرم از هيچ محبتي براي من و ديگر فرزندانش دريغ نکرده است، ولي من نتوانستم جواب محبت هايش را بدهم. يک سال قبل در حالي که خودم را براي کنکور آماده مي کردم فريب پسري جوان را خوردم. من هر روز پسر مورد علاقه ام را در راه کلاس کنکور مي ديدم و ما چند دقيقه اي با هم صحبت مي کرديم. «حسام» وقتي فهميد پدر ثروتمندي دارم بيشتر شيفته ام شد و در مدت کوتاهي همراه خانواده اش به خواستگاري ام آمد، اما پدر و مادرم مخالفت جدي خود را با اين ازدواج اعلام کردند. والدينم مي گفتند پسري که ديپلمش را هم نگرفته است و کار و کسبي ندارد نمي تواند يک زندگي را راه ببرد.

من با اين که احترام زيادي براي نظر خانواده ام قائل بودم، اما چون فکر مي کردم اين بار آن ها احساساتم را جريحه دار کرده اند با ناراحتي موضوع خواستگاري را با يکي از دوستانم مطرح کردم و او گفت: اگر با پسري از طبقه مستضعف ازدواج کني يک عمر غلام حلقه به گوش و نوکر بي ادعايي در اختيار خواهي داشت که تو را عاشقانه پرستش خواهد کرد. از شما چه پنهان تحت تاثير اين حرف هاي چرت و پرت و با توجه به علاقه اي که به حسام داشتم، مصمم شدم تا به هر قيمتي شده، اين ازدواج سربگيرد. اما در برابر اصرار و سماجت من، خانواده ام هم چنان مخالفت مي کردند تا اين که والدينم را تهديد کردم اگر به خواسته ام تن ندهند خودکشي خواهم کرد. پدر و مادرم که خيلي نگران بودند با اين تهديد به ناچار موافقت خود را اعلام کردند و به اين ترتيب بود که جشن عروسي باشکوهي برگزار شد. من اگرچه به پسر مورد علاقه ام رسيدم، اما افسوس که پس از گذشت ۲ ماه متوجه شدم چه اشتباه بزرگي کرده ام، چون با اين ازدواج غلط، روزگارم تيره و تار شده است.

ماجرا از اين قرار است که با کمک خانواده ام، حسام کار درست و حسابي دست و پا کرد و ما در خانه اي که هديه پدرم است زندگي مشترک خود را آغاز کرديم و خودروي آخرين مدلي هم خريديم تا جلوي چشم مردم آبروداري کنيم. ولي شوهرم آن مردي نيست که در روياهايم تصور مي کردم.

او آدمي رفيق باز است و تمام وقت خود را با دوستاني سر مي کند که معلوم نيست چکاره هستند و از کجا آمده اند؟! من چند بار با خواهش و تمنا از او خواستم به خاطر حفظ آبروي پدرم هم که شده، رفيق بازي را کنار بگذارد، اما فايده اي نداشت. ديروز براي گلايه به خانه پدرشوهرم رفتم و از خانواده شوهرم خواستم بيايند و پسرشان را نصيحت کنند، اما آن ها گفتند ما از پسري که يادش رفته است خانواده اي هم دارد بيزار هستيم. خودت برو و مشکلت را حل کن.

با شنيدن اين حرف دلم گرفت و با چشماني گريان به خانه برگشتم. بوي عجيبي به مشام مي رسيد. آرام و بي سر و صدا به داخل اتاق سرک کشيدم و با چشمان خودم ديدم حسام و ۲ جوان غريبه در حال استعمال موادمخدر هستند.

آن ها تا مرا ديدند دست و پاي خود را گم کردند در اين لحظه من به همسرم گفتم اين چه وضعي است که راه انداخته اي؟ اما او در حالي که يک طرف صورتش سرخ شده بود به داخل آشپزخانه دويد و مي خواست با چاقو مرا مجروح کند که از خانه فرار کردم و جانم را نجات دادم.

زن جوان اشک هايش را پاک کرد و گفت مي خواهم از او طلاق بگيرم. حالا مي فهمم وقتي پدرم مي گفت مرد بايد جربزه زندگي داشته باشد، يعني چه؟ واقعا شخصيت آدم ها به وضعيت اقتصادي آن ها نيست و هيچ کس را نمي توان از قيافه ظاهري شناخت. من از تمام جواناني که اين ماجرا را مي خوانند خواهش مي کنم در انتخاب همسر و امر مهم ازدواج حواس خود را جمع کنند و با تحقيقات کامل و مشورت اعضاي خانواده تصميم بگيرند و اين را هم بدانند هرکس در ازدواج به دنبال غلام حلقه به گوش بگردد، خودش برده بدبختي خواهد شد.
نظر یادت نره دوست عزیز در نظرسنجی شرگت کن


تاریخ: پنج شنبه 15 / 4 / 1391برچسب:دختر جوان برده بدبختي شد ,
ارسال توسط مسعود

بدبختی چیست؟؟؟؟

 

تصور کنید که بعنوان نوزادی ناخواسته و حاصل یک رابطه جنسی بی سر و ته، در روستایی بسیار فقیرنشین و در دامن یک مادر بدبخت که کلفت خانه های مردم است، دیده به جهان بگشایید، بدون آنکه وجود پدر را دور و برتان احساس کنید...؛
تصور کنید که در بچگی مادرتان آنقدر فقیر است که حتی توان خرید یک لباس ساده را برایتان ندارد و مجبورید گونی سیب زمینی بپوشید، طوری که بچه های همسایه دائم شما را مسخره کنند و به شما بخندند...؛
تصور کنید که در سن کودکی، مادربزرگتان مجبورتان کند کارهای سخت انجام دهید و همیشه بخاطر ساده ترین اشتباهات شما را کتک بزند و شما هم هیچ پناهی نداشته باشید که در دامنش گریه کنید...؛
تصور کنید که از سن نه سالگی دائم مورد تجاوز اطرافیان قرار بگیرید، دایی ها، پسر دایی ها، دوستان خانوادگی و کلاً همه. طوری که اولین فرزندتان را در سن چهارده سالگی و پس از نه ماه مشقت بدنیا آورید، آن هم یک نوزاد مرده...؛
تصور کنید که خواهر و برادری دارید که سرگذشتی کمابیش مشابه شما دارند، خواهرتان از اعتیاد زیاد به کوکایین بمیرد، و برادرتان از ابتلا به ایدز...؛
تصور کنید که مادرتان آنقدر فقیر است که نمیتواند شما را بزرگ کند و از پس هزینه های اندک شما برآید، و مجبور شود شما را به یک مرد غریبه بسپارد تا بزرگتان کند...؛
تصور کنید که آن مرد غریبه، یک ارتشی بسیار سخت گیر باشد که تصمیم دارد از همان بچگی به شما نظم و ترتیب را یاد بدهد و دائم تنبیه کند و دستور دهد، ولی شما مجبورید او را بابا صدا کنید...؛
تصور کنید که در میان این همه بدبختی، سیاه پوست هم هستید، یک آمریکایی-آفریقایی، آن هم در حدود چهل پنجاه سال پیش که اوج نژادپرستی و نفرت از سیاه پوستان است...؛
تصور کنید که حدود چهار دهه از آن روزگار گذشته باشد...؛
نظر یادت نره دوست عزیز در نظرسنجی شرگت کن


تاریخ: پنج شنبه 15 / 4 / 1391برچسب:بدبختی چیست؟؟؟؟ ,
ارسال توسط مسعود

 

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم

 

همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم

شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم

شدم آن عاشق دیوانه که بودم

در نهانخانه جانم گل یاد تو درخشید

باغ صد خاطره خندید

عطر صد خاطره پیچید

یادم اید که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم

پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم

ساعتی بر لب آن جوی نشستیم

تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت

من همه محو تماشای نگاهت

شب و صحرا و گل و سنگ

همه دلداده به آواز شباهنگ

یادم آید تو به من گفتی :

از این عشق حذز کن!

لحظه ای چند بر این آب نظر کن

آب آیینه عشق گذران است

تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است

باش فردا که دلت باد گران است!

تا فراموش کنی چندی از این شهر سفر کن

با تو گفتم حذر از عشق ندانم

سفر از پیش تو هرگز نتوانم . نتوانم

روز اول که دل من به تمنای تو پر زد

چون کبوتر لب بام تو نشستم

تو به من سنگ زدی

من نه رمیدم نه گسستم

باز گفتم که تو صیادی و من آهوی دشتم

تا به دام تو درافتم همه جا گشتم و گشتم

حذر از عشق؟ ندانم . نتوانم

اشکی از شاخه فرو ریخت

مرغ شب ناله تلخی زد و بگریخت....

اشک در چشم تو لرزید

ماه بر عشق تو خندید

یادم آید که دگر از تو جوابی نشنیدم

پای در دامن اندوه کشیم

نگسستم نرمیدم

رفت در ظلمت غم آن شب و شبهای دگر هم

نگرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم

نکنی دیگر از آن کوچه گذر هم....

 

بی تو اما

به چه حالی من از آن کوچه گذشتم......

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

دلتنگی های ادمی را باد ترانه ای می خواند

رویا هایش را آسمان زیر ستاره نادیده می گیرد

و هر دانه برفی به اشکی نریخته می ماند

سکوت سرشار از سخنان نگفته است

از حرکات نا کرده ...

اعتراف به عشق های نهان

و شگفتی های بر زبان نیامده

در این سکوت حقیقت ما نهفته است

حقیقت من و تو !

سکوت سرشار از سخنان نگفته است

مرا به یاد بیاور. مرا از یاد مبر. که انعکاس صدایم درون شب جاری است ...

نظر یادت نره دوست عزیز در نظرسنجی شرگت کن


تاریخ: شنبه 13 / 4 / 1391برچسب:,
ارسال توسط مسعود

 

 

گاهی وقتها چقدر ساده عروسک می شویم

نه لبخند می زنیم نه شکایت می کنیم ،

فقط احمقانه سکوت می کنیم ...

چه مغرورانه اشک ریختیم ،

چه مغرورانه سکوت کردیم ،

چه مغرورانه التماس کردیم ،

چه مغرورانه از هم گریختیم ...

غرور هدیه ی شیطان بود و عشق هدیه ی خداوند ...

هدیه ی شیطان را به هم تقدیم کردیم و هدیه ی خداوند را پنهان کردیم

 

 


 

الهى ! روزم را چون شبم روحانى گردان و شبم را چون روز نورانى


الهى ! اگر ستارالعيوب نبودى ، ما از رسوايى چه مى كرديم !


الهى ! در خلقت شيطان كه آن همه فوايد و مصالح است ، در خلقت ملك چه ها باشد؟


الهى ! از شياطين جن بريدن دشوار نسبت ، با شياطين انس چه بايد كرد؟


الهى ! توبه از گناه آسمان است ؛ توفيق ده كه از عبادت مان توبه كنيم !

 

 

 

 


فراق یار

 

گفتم فراق تا کی؟
گفتا که تا تو هستی
گفتم که روی خوبت، از من چرا نهان است؟
گفتا تو خود حجابی ورنه رخم عيان است.
گفتم که از که پرسم جانا نشان کويت؟
گفتا نشان چه پرسی؟
آن کوی بی نشان است!
گفتم مرا غم تو خوشتر ز شادمانی
گفتا که در ره ما غم نيز شادمان است!
گفتم که سوخت جانم در آتش نهانم
گفت آنکه سوخت او را کی نادی فغان است؟
گفتم فراغ تا کی؟
گفتا که تا تو هستی
گفتم نفس همين است؟
گفتا سخن همان است
گفتم که حاجتی است
گفتا بخواه از ما
گفتم غمم بيفزا
گفتا که رايگان است
گفتم ز فيض بپذير اين نيم جان که دارد
گفتا نگاه دارش غمخانه‌ی تو جان است.

 

 


نیایش حضرت رضا علیه السلام :

نیایش حضرت رضا علیه السلام :


بار الهی

مرا از دلهره ملاقاتت درامان دار،


و مرا از خاصّان و دوستانت قرار ده،
پیشاپیش، خواسته و سخنم را آنچه سبب ملاقات و دیدن تو مى شود قرار دادم
اگر با این همه، خواسته ام را رد كنى ،

امیدهایم به تو به یأس مبدّل مى گردد،

همچون مالكى كه از بنده خود گناهانى دیده و او را از درگاهش رانده،
و آقایى كه از بنده اش عیوبى دیده و از جوابش سر باز مى زند.
واى بر من اگر رحمت گسترده ات مرا فرانگیرد،


اگر مرا از درگاهت برانى ، پس به درگاه چه كسى روى كنم؟
اما...
اگر براى دعایم درهاى قبول را گشوده،


و مرا از رساندن به آرزوهایم شادمان گردانى ، چونان مالكى هستى كه لطف و بخششى را آغاز كرده،

و دوست دارد آن را به انجام رساند، و مولایى را مانى كه لغزش بنده اش را نادیده انگاشته و به او رحم كرده است.


در این حالت نمى دانم كدام نعمتت را شكرگزارم؟


... آیا آن هنگام كه به فضل و بخششت از من خشنود شده، و گذشته هایم را بر من مى بخشایى ؟


... یا آن گاه كه با آغاز كردن كرم و احسان بر عفو و بخششت مى افزایى.
 


نکته هایی زیبا برای زندگی زیبا

نکته هایی زیبا برای زندگی زیبا

یک- به مردم بیش از آنچه انتظار دارند بدهید و این کار را با شادمانی انجام دهید .

دو- با مرد یا زنی ازدواج کنید که عاشق صحبت کردن با او هستید. برای اینکه وقتی پیرتر می شوید، مهارت های مکالمه ای مثل دیگر مهارت ها خیلی مهم می شوند .

سه- همه ی آنچه را که می شنوید باور نکنید، همه ی آنچه را که دارید خرج نکنید و یا همان قدر که می خواهید نخوابید .

چهار- وقتی می گویید: دوستت دارم. منظورتان همین باشد .

پنج- وقتی می گویید : متاسفم. به چشمان شخص مقابل نگاه کنید .

شش- قبل از اینکه ازدواج کنید حداقل شش ماه نامزد باشید .

هفت- به عشق در اولین نگاه باور داشته باشید .

هشت- هیچ وقت به رؤیاهای کسی نخندید. مردمی که رؤیا ندارند هیچ چیز ندارند.

نه- عمیقاً و با احساس عشق بورزید. ممکن است آسیب ببینید ولی این تنها راهی است که به طور کامل زندگی می کنید .

ده- در اختلافات منصفانه بجنگید و از کسی هم نام نبرید .

یازده- مردم را از طریق خویشاوندانشان داوری نکنید .

دوازده- آرام صحبت کنید ولی سریع فکر کنید .

سیزده- وقتی کسی از شما سوالی می پرسد که نمی خواهید پاسخ دهید، لبخندی بزنید و بگویید : چرا می خواهی این را بدانی؟

چهارده- به خاطر داشته باشید که عشق بزرگ و موفقیت های بزرگ مستلزم ریسک های بزرگ هستند .

پانزده- وقتی کسی عطسه می کند به او بگویید : عافیت باشد .

شانزده- وقتی چیزی را از دست می دهید، درس گرفتن از آن را از دست ندهید .

هفده- این سه نکته را به یاد داشته باشید: احترام به خود، احترام به دیگران و مسئولیت همه کارهایتان را پذیرفتن.

هجده- اجازه ندهید یک اختلاف کوچک به دوستی بزرگتان صدمه بزند.

نوزده- وقتی متوجه می شوید که که اشتباهی مرتکب شده اید، فوراً برای اصلاح آن اقدام کنید .

بیست- وقتی تلفن را بر می دارید لبخند بزنید، کسی که تلفن کرده آن را در صدای شما می شنود .

بیست و یک- زمانی را برای تنها بودن اختصاص دهید.
نظر یادت نره دوست عزیز در نظرسنجی شرگت کن


تاریخ: چهار شنبه 12 / 4 / 1391برچسب:,
ارسال توسط مسعود

چرا از مرگ می ترسید ؟

چرا زین خواب جان آرام شیرین روی گردانید ؟
چرا آغوش گرم مرگ را افسانه می دانید ؟

مپندارید بوم ناامیدی باز
به بام خاطر من میکند پرواز

مپندارید جام جانم از اندوه لبریز است
مگویید این سخن تلخ و غم انگیز است

مگر می، این چراغ بزم جان مستی نمی آرد
مگر این می پرستی ها و مستی ها

برای یک نفس آسودگی از رنج هستی نیست ؟
مگر افیون افسونکار

نهال بیخودی را در زمین جان نمی کارد
مگر دنبال آرامش نمی گردید

چرا از مرگ می ترسید ؟

کجا آرامشی از مرگ خوشتر کس تواند دید
می و افیون فریبی تیز بال وتند پروازند

اگر درمان اندوهند
خماری جانگزا دارند

نمی بخشند جان خسته را آرامش جاوید
خوش آن مستی که هوشیاری نمیبیند

چرا از مرگ می ترسید ؟
چرا آغوش گرم مرگ را افسانه میدانید ؟

بهشت جاودان آنجاست
گر آن خواب ابد در بستر گلوی مرگ مهربان آنجاست

سکوت جاودانی پاسدار شهر خاموشی است
همه ذرات هستی محو در رویای بیرنگ فراموشی است

نه فریادی، نه آهنگی، نه آوایی
نه دیروزی، نه امروزی، نه فردایی

جهان آرام و جان آرام
زمان در خواب بی فرجام

خوش آن خوابی که بیداری نمیبیند !
سر از بالین اندوه گران خویش بردارید

در این دنیا که هر جا هر که را زر در ترازو زور در بازوست
جهان را دست این نامردم صد رنگ بسپارید

که کام از یکدگر گیرند و خون یکدگر ریزند
درین غوغا فرو مانند و غوغا ها بر انگیزند

سر از بالین اندوه گران خویش بردارید !
همه بر آستان مرگ راحت سر فرود آرید

چرا آغوش گرم مرگ را افسانه میدانید ؟
چرا زین خواب جان آرام شیرین روی گردانید ؟

چرا از مرگ می ترسید ؟

نظر یادت نره دوست عزیز در نظرسنجی شرگت کن


تاریخ: چهار شنبه 12 / 4 / 1391برچسب:چرا از مرگ می ترسید ؟,
ارسال توسط مسعود

 

پيش نوشت: با تشكر از دوست بزرگوارم، جناب آقاي دكتر سها زمزم كه دست نوشته‌ي مقاله‌ي مفيد خويش را در اختيار من قرار دادند...


به نظرم انسان شدن يك پروژه است و تكليف ما اصولا اين نيست كه بدانيم كيستيم بلكه اين است كه خودمان را بيافرينيم. با اين حال عده‌ي كثيري در اين بين به غلط در پي شناخت خويشند و عده اي ديگر در اين آفرينش، خويشتن-خويش را از دست مي دهند.

همگي ما اصولا زندگي را همچون خوابگردها مي گذرانيم و به نظرم تعريف دور و دراز از انسانها به عنوان موجودات منطقي كاملا گمراه كننده است، بيشتر ما قبل آنكه خردمندان سرشار از احساس باشيم، بي خردان-بي احساسيم- و در اين مسير هر چه بيشتر به سركوب احساساتمان ادامه دهيم، مسير پيش روي ما تحريف در درك واقعيات خواهد بود و از استعداد خود براي خلاقيت و ابتكار عمل بهره نخواهيم برد و سرانجام تنها موجوداتي وابسته به ديگران، شرايط و مقتضيات عصر و اقليم خويش خواهيم شد.

ما در اين دنيا وجود داريم و احمقانه است كه خود را مجزا و منفك از دنيايي كه در آن افكنده شده‌ايم، بپنداريم، زيرا در اين صورت زندگي خود را به صورت بدلي و غير واقعي، بر اساس توقعات ديگران مي سازيم، در حالي كه اگر اين دريافت از احساس مبهم را به آگاهي روشن تبديل سازيم، راه حل مثبت تري درباره‌ي اين كه چگونه مي خواهيم باشيم، به دست مي‌آوريم. وجود فضاي خالي-نيستي-بين كل گذشته‌ي ما و زمان حال، به ما امكان مي‌دهد، تا آنچه را كه مي‌خواهيم انتخاب كنيم. اما عامه‌ي مردم در وجود فضاي ناهشيار نيستي-و هستي وابسته به ديگران سردرگمند. صرف نظر از اين كه چه بوده ايم، اكنون مي توانيم باشيم، باشيم به صورتي كه تنهاييم اما با وجودي مستقل از ديگري.

عموم انسانها در يك حالت بينابيني زندگي مي كنند، يعني هرگز فقط «من» وجود ندارد بلكه هميشه ديگري نيز هست و يا سايه اش به طور مستمر وجود دارد. «من» آنها عامل نيست، بلكه معلول است و بسته به اين است كه آن ديگري وجود دارد يا نه؟ كه در اين صورت رابطه به صورت «منِ آن» يا من ديگري در مي‌آيد. بنابراين انساني پديد مي آيد كه ‌]در او،[ هميشه «من»، با ديگري امكان پذير مي شود و امكان وجود معني را به «من» مي‌دهد و بدينسان انسان قادر خواهد بود كه ديگر مسئول خويش نباشد، اين همان چهره و تصوير انساني است كه هميشه و همه جا مي‌بينيم.

از اين روي «معني» حاصل پي بردن به اين نكته است كه چگونه در اين جهان افكنده شده يا قرار داده شده‌ايم. تنها و يا با ديگري؟ اصولا اين همان اضطراب بنيادي انسان است كه فروم پايه و اساس اين اضطراب را ترس از آزادي مي‌داند كه بر وجود ما سيطره افكنده. زيرا ابناي بشر زائيده‌ي زندانند و آزادي از اين زندان، اضطراب عميقي را پديد مي‌آورد.

اگرچه افراد و ابناي بشر به نام آزادي در حركتند اما با حركت آزادي بخش خود روز به روز زندان خويش را مي گسترند. تكنولوژي و فن آوريهاي جديد نمونه‌ي بارز اين زندان است كه روز به روز اضطراب عميق‌تري را به انسان مدرن تزريق مي‌كند، كوهي از آيتمهاي غيرقابل شناخت و غير قابل توصيف كه لحظه به لحظه انسان را به واقعه ي هولناك بي هويتي نزديك ]و نزديك‌تر[ مي‌كند.

زميني ‌]دچار[‍ مدرنيته كه رگه هاي ديرياب وجود، و هستي انسان را در هم مي‌شكند، يا لااقل هر انگيزه‌اي بر تنهايي يا تجربه‌ي خويشتن را براي احساس كردن و احساس شدن، محكوم مي كند و اين احساس نكردن، همان آفت ويرانگري است كه انسان با دست خود آفريده تا خود را از ترس آزادي واقعي، رها سازد.

در اين ميان اصولا افراد هويتشان را به دو گونه تعريف مي‌كنند. يا به صورت حركت خلاقانه و نو و يا به صورت، توصيف فرد ديگري كه خارج از آنهاست بدين ترتيب به جاي اين كه براي تاييد به خودشان حركت كنند به دنبال آنند كه ديگري آنها را تاييد كند. بنابراين هيچگاه در نمي يابند كه اين همان زندان حقيقي است كه به نام آزادي به سوي آن حركت كرده اند.

وقتي كه ما زندگي و از همه مهمتر خود را احساس نمي كنيم، اسير زندان دروني خويش مي گرديم و در ناآگاهي احساسي روزگار را سپري مي كنيم. افراد در اين ناآگاهي زندگي، به خاطر دلمشغولي ناهشيار كه مشخصا محتوايش نيز ناهشيار است، به برنامه‌ريزي براي آينده اي مبهم مي‌پردازند و سعي مي كنند با انجام دادن همزمان كارهاي زياد به اين مهم دست يابند، غافل از آنكه آنچه از دست مي دهند بهاي عظيمي است كه خود از آن بيخبرند، يعني در اين جريان، حال خويش را از دست داده، برنامه‌اي پوچ براي ابهامات آينده برگزيده‌اند و همچنان ناهشيار وجوديشان با بايگاني خاطرات گذشته، پايشان را هر زمان به گل مي نشاند.

اين افراد در حقيقت مي ترسند از اين كه دريابند هيچ كسي نيستند، بنابراين خود را در كس ديگري جستجو مي كنند و به شدن به ديگران وابسته‌اند. آنها مي‌ترسند كه اگر نقابشان را كنار بزنند، ديگران ببينند كه بدنه‌اي توخالي و موجودي ميان تهي هستند كه هيچ چيزي در آنها به صورت عميق وجود ندارد. انساني ميان تهي كه در هيچ چيز و يا هيچ هويتي ريشه ندارد، ناچارا به دنبال ريشه اي محكم به شاخ و برگهاي ديگري مي‌آويزد. ريشه نداشتن يا اگر داشتن و آن هم در هيچ، بلايي‌ست كه تا پايان عمر ماسك و نقاب بدلي را براي اين افراد به ابزاري تبديل مي كند كه زندگي، وابسته به آن است، اين نقاب در هر لحظه و هر جا نقشي را ايفا مي كند كه هر روز به وابستگي فرد به ديگران و تهي شدن از درون كمك فزاينده‌اي مي كند، سرانجام تبديل به انسان نقاب واره‌اي مي گردند كه هر لحظه با كوچكترين حركت و سمبوليزه شدن جايگاه، نقاب فرو مي پاشد و فرد، به يكباره دچار بحرانهاي هويتي و وجودي مي گردد.

بدينسان معنا و مفهوم ريشه دار بودن در هويت و برنامه‌ي مشخص براي بازآفريني خود و مرور گذشته‌اي كه در وجود هر انسان پنهان است، معلوم مي گردد و ضرورت وجودي و آفرينش دوباره‌ي خودمان و مستقل بودنمان از غير من جاي خود را باز مي يابد.

اگر بپذيريم كه بخشي از وضعيت انسان تجربه‌ي تنهاي است، مي توانيم از تجربه‌ي توجه كردن به خود و احساس كردن جدايي خويش از ديگري، بهره مند شويم. احساس انزوا دقيقا زماني ايجاد مي شود كه تشخيص دهيم نمي‌توانيم براي تاييد شدن خودمان به ديگران وابسته باشيم، از اين روي بايد تنها تصميم بگيريم كه چگونه مي خواهيم زندگي كنيم. قبل از آنكه بتوانيم در كنار ديگري بايستيم، بايد قادر باشيم كه تنها بايستيم، اگر بخواهيم در زندگي ديگران مهم باشيم و احساس كنيم كه حضور ديگران در زندگي ما اهميت دارد بايد بتوانيم تنهايي خويش را تجربه كنيم كه ما اگر هر لحظه از زندگي احساس كنيم كه از چيزي محروم شده‌ايم، بايد انتظار رابطه‌ي انگلي و هم زيستي با ديگران را داشته باشيم. اگر به دنبال اين باشيم كه وضعيت تنهايي خويش را سر و سامان بخشيم، وجودمان را از دست خواهيم داد، زيرا بايد بپذيريم كه در نهايت ما تنها هستيم.

اگر چه آگاهي از تنهايي مي تواند ترسناك باشد و شايد اين يكي از دلائل عمده ي وابستگي ابنا بشر به يكديگر است، اما انساني كه شهامت مواجه شدن با اين ترس را به خود بدهد، به معناي واقعي آزادي را تجربه خواهد كرد و ديگر هر لحظه ترس را با خود حمل نخواهد كرد و به طور مداوم به دنبال تجربه‌ي يك همراه جديد نخواهد بود.

اكثر مردم به خاطر ترسي كه از پرداختن به تنهايي دارند، گرفتار الگوهاي تشريفاتي ملاحظه كاري در ارتباط با يكديگر مي شوند، عشق واقعي، معنا و مفهوم خويش را از دست داده و تبديل به الگويي در جهت جدايي و فرار از تنهاي خويش و تثبيت ابژه‌اي و هويتي وجود در اين جهان مي گردد. عشق به ديگري تمنايي مي شود كه تنها ما را در پله اي امن تر از تجربه ي ترس از تنهايي قرار مي دهد و همين افراد گرفتار الگوي رفتاري، فرهنگي و اجتماعي قالبي مي شوند تا از تجربه‌ي تنها بودن دوري كنند.

از اين روي به نام پيشرفت اجتماعي، فرهنگي، طبقه‌اي و... خود را گرفتار رابطه با فرد ديگري غير از «منِ» وجودي‌شان مي كنند تا ترس از تنهايي را پنهان و سركوب سازند، كه در اين راستا معني تقلبي و غير واقعي براي هويت وجود خويش و هويت دروغين ديگران مي سازند و در سراب يك همراه واقعي، سرگردان، زندگي را به پايان مي‌برند

نظر یادت نره دوست عزیز در نظرسنجی شرگت کن


تاریخ: چهار شنبه 12 / 4 / 1391برچسب:در مورد تنهايي,
ارسال توسط مسعود

 

متن زيبا در مورد تنهايي، متون زيبا در مورد تنهائي،تنهايي،


برای مشاهده بقیه اس ام اس ها به ادامه مطلب مراجعه کنید

آفرین باد بر مرگ ، آفرین باد بر مرگ که با دست های سیاهش تو را خواهد کشت :

تنهایی


دست بر شانه هایم میزنی تا تنهایی م را بتکانی ، به چه می اندیشی ؟ تکاندن

برف از روی شانه آدم برفی

بس که دیوار دلم کوتاه است ، هرکه از کوچه تنهایی ما می گذرد ، به هوای هوسی

هم که شده ، سرکی می کشد و می گذرد

به همان قدر که چشم تو پر از زیبایی است ، بی تو دنیای من ای دوست پر از تنهایی

است


آنکه مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت ، در این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت

، خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد ، طعنه ای بر در این خانه تنها زد و رفت


در حسرت دیدار تو ام گفتم تا بدانی / از من تا تو صد سال راه است و جدایی / حال

شب است و غم و تنهایی / افسوس که نیست برایمان هیچ راه وصالی


وفای اشک را نازم که در شبهای تنهایی ، گشاید بغض هایی را که پنهان در گلو

دارم .

باختم در عشق اما باختن تقدیر نیست ، ساختم با درد تنهایی مگر تقدیر چیست ؟

من به اندازه چشمان تو غمگین ماندم و به اندازه هر برق نگاهت نگران ، تو به اندازه

تنهایی من شاد بمان

نرو تنهام نزار با درد و غم هام / اگه چه دلخوری از خیلی حرفام / به قرآنی که از

سایش گذشتم / به مرگ هر دوتامون خیلی تنهام

تورا به یاد آن روز ، تورا به یاد گلبرگ های خشک آن روز خشکیده ، تورا به روز اول بار

دیدنت ، تورا به اولین نگاه عاشقانه ، تورا به یاد باران روز نیامده ات ، تورا به تنهایی

روز رفتنت ، تورا به باران روز برگشتنت ، تنهایم مگذار دیگر

آنگاه که تنهایی تو را می آزارد ، به خاطر بیاور که خدا بهترین های دنیا را تنها آفریده !

تو تو عشق من ، امید من بودی / تو میراثی از دل تنگم بودی / تو رفتی و من ماندم و

تنهایی / تو دفتر خاطرات قشنگم بودی

در زندگی به کسانی دل می بندیم که نمی خواهندمان و از وجود کسانی که می

خواهندمان بی خبریم ، شاید این باشد دلیل تنهایی مان

زندگی چون قفس است ، قفسی تنگ پر از تنهایی ، و چه خوب است دم غفلت آن

زندان بان ، و سپس بال و پر عشق گشودن ، بعد از آن هم پرواز

در زندگی به کسانی دل می بندیم که نمی خواهندمان و از وجود کسانی که می

خواهندمان بی خبریم ، شاید این باشد دلیل تنهایی مان

هفت شهر عشق ، شهر اول : نگاه و دلربایی ، شهر دوم : دیدار و آشنایی ، شهر

سوم : روزهای شیرین و طلایی ، شهر چهارم : بهانه ، فکر جدایی ، شهر پنجم : بی

وفایی ، شهر ششم : دوری و بی اعتنایی ، شهر هفتم : اشک ، آه ، تنهایی

در غریبانه ترین لحظه ی تنهایی خود ، چشمهایم را که در آن دریایی از محبت موج

میزند به تو خواهم بخشید ، تا هیچ گاه به پاکی احساسم شک نکنی

غروب غمهایت را به هر قیمتی خریدارم ، اگر همدم شبهای تنهایی من باشی


و بعد از تو دلم از عطش عشق طغیان کرد ، گاه از دو روزنه ی رخسارم ، گاه در

نگاهی پوچ در تاریکی شب هایم ، گاه در باز دمی اندوهناک که با زحمت از قفس آزاد

شده و پایانش خدا را شکر می گویند و گاه در وجودم که به هیچ پایانی نمی رسید

مگر ، تنهایی ، تنهایی ، تنهایی

می بینی ای لحظه های خالی از احساس تهی ، می بینی که چه صدای خرد شدن

دست های خزان شده اش در دست های تنهایی کسل آور است و تو را نیز بی رمق

می کند ، آه ، پس او چه گوید ؟


ای کاش تنها یک نفر هم در این دنیا مرا یاری کند ، ای کاش می توانستم با کسی

درد دل کنم تا بگویم که ، من دیگر خسته تر از آنم که زندگی کنم تا ابد غم شبهایم را

، تا بفهمد درد تن خسته و بیمارم را ، قانون دنیا تنهایی من است و تنهایی من

قانون عشق است و عشق ارمغان دلدادگیست و این سرنوشت سادگیست


اگه بی هوا کسی وارد زندگیت شد بدون کار خدا بوده ! اگه بی محابا دلها از دستها

بهم گره خورد بدون کار خدا بوده ! اگه گریه هات تو خنده غفلت دیگران شنیده نشد تا

خرد نشی بدون تنها محرمت خدا بوده ! حالا هم اگه دلت شکسته و بغض تنهایی

خفه ات کرده شک نکن تنها مرحمت خداست که از سر تواضع یه بهونه واسه نوازشت

گیر آورده

شبی غمگین ، شبی بارانی و سرد مرا در غربت فردا رها کرد ، دلم در حسرت دیدار

او ماند مرا چشم انتظار کوچه ها کرد ، به من می گفت تنهایی غریب است ببین با

غربتش با من چه ها کرد ، تمام هستی ام بود و ندانست که در قلبم چه آشوبی به پا

کرد ، او هرگز شکستم را نفهمید اگرچه تا ته دنیا صدا کرد

من چه تنها و غریبم بی تو در دریای هستی ، ساحلم شو غرق گشتم بی تو در

شبهای مستی

در زندگی به کسانی دل می بندیم که نمی خواهندمان و از وجود کسانی که می

خواهندمان بی خبریم ، شاید این باشد دلیل تنهایی مان

هرکس به میزانی که تنهایی نیاز دارد عظمت دارد و بی نیاز تر است

رفتی و ندیدی که چه محشر کردم ، با اشک تمام کوچه را تر کردم ، وقتی که

شکست بغض تنهایی من ، وابستگی ام را به تو باور کردم

من آن گلبرگ مغرورم نمیمیرم ز بی آبی / ولی بی دوست میمیرم در این مرداب

تنهایی

وصال در عشق بس چه دارد حیرانی ، من نگویم رسیدم به وصال ، اما دیده ام ناله ی

عاشقی در تنهایی ، گریان سخن می گفت ، می کرد حق حق و بی تابی ، ای

کاش می شد اینگونه عاشق شد

عشق من تو باش ، نه برای اینکه در این دنیای بزرگ تنها نباشم ، تو باش تا در دنیای

بزرگ تنهایی ام تنهاترین باشی

بلندترین شاخه ی درخت ، یک واژه را می فهمد ، و آن هم تنهایی ست


کم نامه ی خاموش برایم بفرست / از حرف پرم گوش برایم بفرست / دارم خفه می

شوم در این تنهایی / لطفا کمی آغوش برایم بفرست


شب من پنجره ای بی فردا / روز من قصه ی تنهایی ما / مانده بر خاک و اسیر

ساحل / ماهی ام ، ماهی دور از دریا


بیا مثل مرغان آشفته هجرت کنیم / افق را به مهمانی پونه دعوت کنیم / بیا مثل

پروانه های غریب نیاز / به مهتاب شب های تنهایی عادت کنیم

عشق زاییده ی تنهایی است و تنهایی نیز زاییده ی عشق

آنگاه که تنهایی تو را می آزارد ، به خاطر بیاور که خدا بهترین های دنیا را تنها آفریده

کسی که در آغوش غم بزرگ شده ، تنهایی بهترین همدم اوست

شمع و پروانه و بلبل همه جمع اند ، بی رحم ، بیا رحم به تنهایی من کن

دوستی اتفاق است ، جدایی رسم طبیعت ، طبیعت زیباست ، نه به زیبایی حقیقت

، حقیقت تلخ است ، نه به تلخی جدایی ، جدایی سخت است نه به تلخی تنهایی


هر قطره اشک نشان دل شکستگی است ، هر سکوت نشان تنهایی است ، هر

لبخند نشان مهربانی است ، هر پیام نشانی از دل تنگی من برای تو است

هیچ کس ویرانیم را حس نکرد ، وسعت تنهایی م را حس نکرد ، در میان خنده های

تلخ من ، گریه پنهانیم را حس نکرد

تحمل تنهایی بهتر از گدایی محبت است

درد غریبیست تنهایی و بی کسی ، امان از دلی که دلبر ندارد


دلربایانه دگر بر سر ناز آمده ای / از دل ما چه به جا مانده که باز آمده ای ؟

.

.

.

تو بی من تنگدل، من بی تو دل تنگ / جدایی بین ما فرسنگ فرسنگ

فلک دوری به یاران می پذیرد / به خورشیدش بماند داغ این ننگ . . .

.

.

.

 

قاصد که ازو به من خبر هیچ نگفت

گفتم که: تو را یار مگر هیچ نگفت؟

گفتا که: چرا، بگفتم آن گفته بگو

آهی به لب آورد و دگر هیچ نگفت . . .

.

.

.

گر نخل وفا بر ندهد، چشم تری هست / تا ریشه در آب است، امید ثمری هست

آن دل که پریشان شود از ناله ی بلبل / در دامنش آویز که با وی خبری است . . .

.

.

.

از خرابی می گذشتم، منزلم آمد به یاد

دست و پا گم کرده ای دیدم دلم آمد به یاد . . .

.

.

.

دانستی اگر سوز شبانروز مرا / دامن نزدی آتش جانسوز مرا

از خنده دیروز حکایت چه کنی / بازآی و ببین گریه امروز مرا . . .

.

.

.

گریه کردم اشک بر داغ دلم مرحم نشد / ناله کردم ذره ای از دردهایم کم نشد

در گلستان بوی گل بسیار بوییدم ولی / از هزاران گل، گلی همچون وفا پیدا نشد . . .

.

.

.

ناصحا، بیهوده میگویی که دل بردار از او ، من به فرمان دلم، کی دل به فرمان من است ؟

.

.

.

گفتم دل و جان در سر کارت کردم / هر چیز که داشتم نثارت کردم

نظر یادت نره دوست عزیز در نظرسنجی شرگت کن


ارسال توسط مسعود

 

تاثیر روابط جنسی سالم بر عملکرد بدن

-كاهش افسردگي: زناني كه از لحاظ جنسي فعال بوده و شريك جنسي آنان نيز از كاندوم استفاده نمي كنند، كمتر مستعد افسردگي ميباشند. هورمون پروستاگلاندين موجود در مني مردان بوسيله دستگاه تناسلي زنان جذب گرديده و باعث تعديل هورمونهاي زنانه مي شود. مني مردان حاوي هورمونهاي استروژن و پروژسترون ميباشد كه هر دوي آنها در بهبود خلق موثر ميباشند. زناني كه در معرض مني شوهران خود قرار دارند (رابطه جنسي بدون كاندوم) شادتر ميباشند. (البته حاملگي ناخواسته و عدم ابتلا به بيماريهاي مقاربتي بايستي در اولويت باشد)
2- تسكين درد:درست قبل ازارگاسم (اوج لذت جنسي) سطح هورمون اكسي توسين به 5 برابر سطح نرمال افزايش مي يابد. اين هورمون باعث ترشح آندورفين (ضد درد طبيعي بدن) گرديده و هرگونه دردي را تسكين ميدهد. رابطه جنسي باعث ترشح هورمون استروژن نيز ميگردد كه ميتواند دردهاي قاعدگي را كاهش دهد.
3- سرماخوردگي كمتر: افرادي كه 1-2 بار درهفته رابطه جنسي دارند، سطح پادتن ايمنوگلوبين A در
بدن آنها 30 درصد بيشتر ميباشد. اين امر باعث تقويت سيستم ايمني بدن ميگردد.
4- كنترل بهتر مثانه: رابطه جنسي تمرينات كگل طبيعي مي باشند و باعث تقويت عضلات مثانه ميگردد.
5-دندانهاي سالم تر: پلاسماي مني (جذب شده از مخاط مهبل) حاوي روي، كلسيم و ديگر مواد معدني ميباشد كه از پوسيدگي دندانها جلوگيري ميكند. همچنين آداب برفراري رابطه جنسي، دو شريك جنسي را ملزم به رعايت اصول اوليه
بهداشت از جمله مسواك زدن دندانها ميكند.
6- سلامت پروستات: برخي اورولوژيستها به رابطه ميان تعداد انزال و سرطان پروستات اعتقاد دارند. براي توليد مايع مني پروستات و كيسه مني موادي همچون روي، اسيد سيتريك و پتاسيم را از
خون ميگيرند و آنها را تا 600 برابر تغليظ ميكنند. در اين بين هر عامل سرطانزاي موجود در خون نيز ممكن است به همراه اين مواد و به همين ميزان در پروستات تغليظ و انباشته گردد. رابطه جنسي و انزال مكرر ميتواند از انباشته شدن عوامل سرطانزا در درون غده پروستات جلوگيري به عمل آورد. البته ثابت گرديده داشتن رابطه جنسي با چندين شريك جنسي ميتواند سرطان پروستات را در مردان تا 40 درصد افزايش دهد. (به خاطر افزايش ريسك ابتلا به بيماريهاي منتقله از راه جنسي)
7- افراط در رابطه جنسي براي زنان بي خطر است: رابطه جنسي باعث سفت شدن عضلات شكم و باسن و بهبود ساختار قامتي در زنان ميگردد. زنان يائسه اي كه از رابطه جنسي امتناع مي ورزند ممكن است دچار آتروفي(تحليل) مهبل و مقاربت دردناك گردند. تمام هورمونهايي كه زنان يائسه به آنها نياز دارند، از طريق رابطه جنسي سالم با شوهرانشان قابل دريافت ميباشد. (رابطه جنسي بدون كاندوم)
8- اما افراط در رابطه جنسي ميتواند براي مردان دردسر آفرين باشد: آلت تناسلي مردان ممكن است دچار خراشيدگي و يا تحريك پوستي گردد. همچنين در رابطه جنسي خشن و طولاني مدت بافت آلت تناسلي مردان ميتواند دچار آسيب گردد. شل شدن آلت پس از نعوظ و انزال بي علت نيست. هنگام نعوظ آلت مرد از
خون پر ميگردد. اما پس از آن ديگر خوني در آلت جريان نمي يابد. براي جذب مجدد اكسيژن عضلات آلت بايستي شل گردند. چنانچه شما اجازه ندهيد تا آلت شل شده و استراحت كند، با اين كار عضلات آلت را از دريافت اكسيژن كافي محروم كرده ايد. در بيماري پرياپيسم كه در آن نعوذ دائمي پديد مي آيد، آلت ممكن است دچار مرگ سلولي گردد. .
9- افزايش جريان خون: رابطه جنسي جريان
خون به مغز و ديگر اعضاي بدن را افزايش ميدهد. بنابراين اكسيژن و مواد مغذي بيشتري به ارگانهاي بدن رسيده و مواد زايد نيز سريعتر از بدن دفع ميگردند.
10- افزايش طول عمر: نرخ مرگ و مير درافرادي كه 2 بار درهفته به ارگاسم ميرسند، نصف افرادي است كه در طول ماه تنها يك مرتبه ارگاسم را تجربه ميكنند.
11- رابطه جنسي باعث افزايش سطح هورمون استروژن در زنان ميگردد: اين هورمون باعث انعطاف پذيري و لغزندگي بيشتر مهبل شده و زنان را در برابر بيماريهاي قلبي محافظت ميكند.
12- رابطه جنسي در كاهش استرس و اضطراب بسيار موثر است: همچنين رابطه جنسي باعث بهبود كيفيت خواب ميگردد.
13-
رابطه جنسي چنانچه با عشق توام باشد شفا بخش و درمانگر است: چنانچه كسي را داريد كه برايتان اهميت قائل بوده و دوستتان داشته باشد و در مقابل شما نيز براي وي اهميت قائل بوده و دوستش داشته باشيد، از لحاظ احساسي و جسمي نيز با يكديگر صميمي باشيد، آنوقت 3-5 برابر كمتر در معرض خطر مرگ زودرس و يا ابتلا به بيماريهاي گوناگون قرار خواهيد داشت. بخشي از آن به خاطر اثرات مثبت لمس كردن ميباشد. در آغوش گرفتن و نوازش كردن باعث تغيير در تركيبات شيميايي بدن شما ميشود.
 


اسراری از عالم زنان... حتما" بخونید

نوسانات ماهانه ی هورمون ها می تواند باعث افسردگی و یا خوشحالی، خستگی یا پر انرژی بودن، بی علاقگی به سکس و یا شهوتی شدن شما شود. اما اگر شما بتوانید این تغییرات را پیش بینی کنید، می توانید از لحظاه های خوبتان بهترین استفاده را برده و این زمان را طولانی تر کنید. در اینجا چرخه ی خصوصیات شما را از روز 1 تا 28 بررسی کرده و راهبردها و متدهایی برای کنترل و تنظیم رفتارهایتان به شما معرفی می کنیم.

روز 1 تا 7 :

هفته ی بدی است برای بدنتان

دوران قاعدگیتان روز اول شروع شده است و به همراه خود حالات بدی مثل اسهال نیز می آورد (به خاطر بالا رفتن میزان پروستاگلاندین، ماده ی شیمیایی که باعث تحریک روده می شود این حالت ایجاد می شود). افرادی که مبتلا به آسم یا میگرن هستند، بیماریشان در این دوره تشدید می شود.

هفته ی خوبی است برای مغزتان

همینطور که به روز ششم نزدیک می شوید، وارد یک مرحله ی فولیکولی می شوید. این زمان دوران آرامی است که تخمک ها رشد کرده و آماده می شوند که از تخمدان بیرون بیایند. برای کارهایی که نیاز به خلاقیت و ابتکار دارد، دورانی فوق العاده است.

رابطه ی جنسی در این دوره

میزان کم استروژن باعث می شود که دیرتر تحریک شوید، به همین خاطر باید از شریک جنسیتان بخواهید که کمی بیشتر فعالیت کند.

روز 8 تا 14:

هفته ی خوبی است برای بچه سازی

همینطور که بدنتان خود را برای تخمک گذاری در روز 14 آماده می کند، میزن استروژن کم کم افزایش می یابد. علائمی که به شما کمک می کند تا بفهمید تخمک گذاری انجام شده است یا خیر و قدرت باروری دارید شامل موارد زیر است: تغییر رنگ مایع تخلیه شده از مهبل از زرد-سفید گرفته تا اینکه کاملاً شفاف می شود. در بعضی زن ها خونریزی و دل درد هم اتفاق می افتد.

هفته ی خوبی است برای خُلقتان

استروژن در ابتدا به صورت یکنواختی افزایش می یابد، اما بعد این افزایش سرعت میگیرد. روز 14 (تخمک گذاری) شما دیگر احساس تعادل می کنید. حال و حوصله پیدا می کنید و اعصابتان راحت است.

رابطه ی جنسی در این دوره

رابطه ی جنسی در این دوره بسیار پرلذت خواهد بود و اُرگاسم بهتری خواهید داشت. شريكتان نیز همراه شما در این دوران لذت زیادی خواهد برد.

روز 15 تا 21:

هفته ی بدی است برای پوستتان

پوشش رحم دوباره در حال ساخته شدن است و ممکن است در این دوره جوش و لک روی پوستتان مشاهده کنید. در چنین وضعیتی می توانید با یک متخصص پوست مشورت کنید. احتمالاً متخصص مربوطه برایتان آنتی بیوتیک برای مصرف یک هفته تجویز خواهد کرد.

هفته ی خوبی است برای اعتماد به نفستان

به اواسط هفته که می رسید، میزان پروژسترون رو به افزایش می رود که یک خوشحالی و خوشبینی ناگهانی به شما می دهد. در قرعه کشی ها شرکت کنید، یا ترفیع رتبه ای که خیلی وقت بود می خواستید را با رئیستان در میان بگذارید. تا میتوانید از این دوران لذت ببرید.

روز 22 تا 28:

هفته ی بدی است برای PMS (علائم قبل از قاعدگی)

میزان پروژسترون به بالاترین حد خود رسیده و نشانه ای است برای اینکه شما به دوره قبل از قاعدگی وارد شده اید. البته ممکن است هیچگونه علائمی (همه ی علائم، از درد سینه گرفته تا سردرد) نداشته باشید و یا فقط بعضی از آنها را در خود مشاهده کنید. به خاطر ترشح میزان کمی هورمون مردانه ی تستوسترون در این دوره، ممکن است با علائمی مثل زیاد شدن موی صورت یا تند شدن عرق بدن مواجه شوید.

هفته ی بدی است برای روحیه تان

ممکن است در این دوران احساس افسردگی کنید. اشتهایتان نیز بسیار بالا خواهد رفت و ممکن است برای رفع این گرفتگی و افسردگی زیادتر از معمول غذا بخورید. پس بهتر است از غذاهایی استفاده کنید که حال شما را هم بهتر کند مثل برگر بوقلمون یا سیب زمینی پخته که هر دو حاوی آمینو اسیدی هستند که باعث بالا بردن روحیه می شود. اگر احساس نفخ داشتید از غذاهای پر-پروتئین، کم کربوهیدرات و کم نمک استفاده کنید، هم حالت نفخ را از بین خواهد برد و هم به تقویت روحیه ی شما کمک می کند. نگران چاق شدن هم نباشید، به خاطر بالاتر بودن درجه حرارت بدن کالری بیشتری خواهید سوزاند.

رابطه ی جنسی در این دوره

تولید تستوسترون بیشتر باعث آرام تر شدن و در نتیجه جذاب تر شدن صدایتان میشود.

روز 28:

با علائمی روبه رو خواهید شد که به شما می گوید فردا روز قاعدگیتان است: باد کردن شکم، کم خوابی و سردرد.

 


 

پرده بکارت یک غشا نازک ، همراه با سوراخ یا سوراخهایی برای عبور جریان خونریزی عادت ماهیانه از درون آن ، و چیزی که بطور مشخص ورودی واژن زنان رو مسدود کرده است. اینکه موجودیت و مفهوم پرده بکارت چیست یکی از اسرار جاودانه و نهفته در بدن زنان است. اگرچه که بنظر نمیرسد این بخش وظیفه خاصی داشته باشد، و چیز مشهود اینستکه بافت پرده تنها باقی مانده از پروسه رشد و شکل گیری واژن باشد.از نظر روان شناسی بنظر می آید که این بخش باعث می شود که جرم و چرک نتوانند وارد سطح داخلی واژن گردند. حتی می توان گفت که در بچه ها و اطفال ، پرده میتونه تا حدی یک نقش محافظتی رو در برابر وارد شدن اشیا بداخل واژن رو بازی نماید. در بعضی مواقع مشاهده میزان آسیب به پرده میتونه دلیل بر وجود رابطه نامشروع و یا حتی دال بر مورد آزار واذیت قرار گرفتن نیز تلقی گردد. در طول تاریخ فرهنگهای بسیاری رو می توان دید که دراونها داشتن روابط جنسی خارج از چهارچوب ازدواج ، غیر قانونی می باشد. در این فرهنگها دست نخورده بودن پرده دال بر نداشتن رابطه جنسی برای فرد تلقی میگردد. ارتباط یاد شده امروزه دلیل برخورد بین فرهنگ و روان گردیده است.
اما از نظرعلمی مفهوم دست نخورده بودن پرده بیشتر به یک افسانه غیر واقعی می ماند. دلیل آن هم این است که پرده دارای انواع گوناگونی از نظر شکل ، ضخامت و اندازه می باشد. حتی ازانواع آن میتوان به نوع حلقوی آن اشاره کرد که پرده تمامی ورودی داخل واژن را مسدود میکند و تنها یک سوراخ در میان آن قرار دارد. یا میتوان به پرده جداره دار اشاره کرد که دارای شکافهای باریکی در قسمت مرکز به پایین آن میباشد. اکثر پرده ها تمامی بخش ورودی واژن را پوشش نمیدهند و همواره دارای منافذی برای خروج خون و مواد زائد در طول مدت عادت ماهیانه هستند.اما در بعضی موارد نادر پرده می تواند قطور باشد و یا بدون سوراخ بوده و یا تمامی بخش ورودی واژن را پوشش دهد. اینگونه پرده ها احتمالاٌ اجازه قائدگی و یا نفوذ آلت جنسی مرد در زمان آمیزش جنسی و یاهر چیزی که بخواهد وارد واژن گردد را نخواهند داد. در اینصورت در زمان سیکل ماهیانه خونریزی صورت نخواهد گرفت و نتیجه آن پر شدن واژن از خون خواهد بود که این خون میتواند به سمت رحم حرکت کرده و موجبات دردسر را برای فرد فراهم آورد. اگرچه که پزشکان این مانع را با یک جراحی ساده و ایجاد شکاف برطرف خواهند کرد.

 

از آنجا که پرده بکارت میتواند دارای اشکال مختلف باشد ، باید دریافت که بازبینی آن نمیتواند دلیلی محکمی برای اثبات این مورد باشد که فرد دارای رابطه جنسی بوده است یا خیر. این قضاوت نادرست میتواند برای افرادی هم که پرده آنها در اثر فعالیتهای ورزشی ، خودارضایی ، استفاده از تامپسون ، کشیدگی بیش از حد ، نبود مادر زادی ، تستهای پزشکی و غیره باشد نیز بیجهت منظور گردد و آنها را دچار دردسر گرداند. حتی بسیاری از مدارک از این حکایت میکند که پاردگی پرده در اثر کشیدگی بیش از حد در فعالیتهایی مانند رقص ، ژیمناستیک و یا اسب سواری نیز شایع است. حتی گونه ای پرده نیز وجود دارد که بسیار انعطاف پذیر بوده و در اثز ورود آلت جنسی یا جسم خارچی به واژن ، آن بکناری زده خواهد شد و ممانعتی ایجاد نخواهد کرد. در ادامه باید یاد آور شد که پارگی پرده ممکن است با مقداری درد و مدتی خونریزی همراه باشد ولی موارد بسیاری نیز وجود دارد که پرده بدون درد و خونریزی پاره گردیده است.

Hymen یا همان پرده بکارت غشایی ا ست که تمام یا قسمتی ازدهانه واژن را می پوشاند
. Hymen لغتی یونانی ست به معنای پوست یا پرده که از نام الهه ازدواج و عروسی یونانیانGod Hymen وام گرفته شده. یونانیان باستان از این لغت برای انواع پرده ها از جمله پرده ای که قلب را احاطه می کند(پریکارد)، استفاده می کردند، اما با گذشت زمان، کاربرد آن به پرده بکارت محدود شد .

در طول نخستین مراحل رشد جنینی، به طور کلی هیچ بخش ورودی به واژن وجود ندارد. لایه باریک بافتی که در این مرحله واژن را می پوشاند، قبل از تولد به طور ناقص تقسیم می شود، این لایه بعدها پرده بکارت را به وجود می آورد. در صورتیکه در مرحله قبل از تولد، تقسیم لایه به طور کامل صورت گیرد، موجب می شود بعضی زنان به طور مادرزاد، پرده بکارت نداشته باشند .

بسیاری تصور می کنند که پرده بکارت، داخل واژن قرار دارد. در صورتیکه اینطور نیست. پرده بکارت، بخش خارجی اندام جنسی است و دقیقا در ورودی دهانه واژن قرار دارد .
انداممان را چقدر می شناسیم؟

بسیار مهم است که بدانید بدنتان به چه شکلی است. البته در مورد شکل یا رنگ اندام جنسی تان نگران نباشید. بعضی ها تیره اند، بعضی روشن، بعضی کوچکند، بعضی بزرگ. اما غیر عادی نیستند. در نظر داشته باشید که هیچ واژنی دقیقا شبیه آن دیگری نیست.اندازه و شکل این سوراخ از فردی به فرد دیگر بسیار متفاوت است. انواع رایج پرده بکارت عبارتند از :

حلقوی: در این نوع، پرده به صورت حلقه ای دور ورودی واژن را می پوشاند .

ارتجاعی: پرده ای که به اندازه کافی انعطاف پذیر و قابل ارتجاع ا ست و به هنگام ورود آلت تناسلی مرد، پاره نمی شود یا به طور جزئی پاره می شود و هیچ خونریزی ندارد .

دو سوراخی یا تیغه ای: پرده ای که یک تیغه ممتد در طول ورودی واژن دارد .

غربالی (سوراخ سوراخ): این پرده به طور کامل در عرض مهبل کشیده شده اما سطح آن سوراخ سوراخ است .

در صورتی که پرده حلقوی باشد حتی پس از انجام رابطه جنسی معمولا هیچگونه پارگی و یا خونریزی وجود ندارد و اینگونه خانمها تا زمانی که زایمان طبیعی نداشته باشند پرده آنها همچنان بکر باقی میماند و در هنگام زایمان پاره میشود که در این صورت اون خانم بینوا هم باید درد زایمان رو تحمل کنه و هم درد پارگی پرده بکارت رو !

بعضی ها مادرزاد پرده بکارت ندارند، بعضی دیگر پرده بکارتشان بدون سوراخ است، درحالیکه برخی دیگر پرده های بسیار ضخیمی دارند که ممکن است برای پاره کردن آن، کمک پزشک مورد نیاز باشد تا از بروز درد در هنگام ارتباط جنسی جلوگیری شود، این شیوه را بریدن پرده می نامند.طی اولین دخول، پرده بکارت در چند جا پاره شده و به چند قطعه تقسیم می شود، غالبا تا زمانی که زن، نوزادی به دنیا بیاورد باقیمانده پرده در دهانه واژن وجود خواهد داشت .

پرده بدون سوراخ یا بسته چیست؟ پرده ای که تنها با خروج نوزاد پاره می شود، اما به صورت خطوط نامنظم گوشتی پیرامون ورودی واژن باقی می ماند. در دخترانی که به سن بلوغ می رسند، در صورتیکه دارای پرده بسته باشند، خون قاعدگی پشت آن جمع شده و نمی تواند خارج شود در نتیجه باعث بروز درد می شود، اینگونه افراد باید به دکتر مراجعه کرده تا طی عمل جراحی و ایجاد برشی در سطح پرده، خون قاعدگی از آن خارج شود .
چرا بعضی زنان در اولین ارتباط جنسی خونریزی ندارند و برخی دارند؟

گذشته از فقدان مادرزادی پرده بکارت در بعضی زنان، در صورتیکه زن در هنگام س ک س، آرام و بدون تنش بوده ، زمان کافی برای عشق ورزی داشته باشد، با طرف مقابل خود احساس راحتی کند و دهانه واژنش به اندازه کافی مرطوب باشد، آلت تناسلی مرد به نرمی وارد واژن او می شود و به این ترتیب در اولین ارتباط خونریزی نخواهد داشت. اما اگر زن مضطرب باشد یا بترسد و پاهایش را جمع کند دهانه واژن تنگ خواهد شد و هنگام دخول خونریزی و درد خواهد داشت .

بعضی مردها ادعا می کنند که می توانند در حین س ک س تشخیص بدهند زن قبلا س ک س داشته یا نه، چنین نیست. تنها چیزی که مردان می توانند حس کنند، مضطرب و نگران بودن زن است که به همین دلیل خودشان را منقبض کرده و دهانه واژن به نظر تنگ تر می آید .

از آنجائیکه در نظر مردم پرده بکارت، پرده ای بسیار سفت و محکم است که تنها با فشار پاره می شود، برخی مردها در هنگام س ک س فشار زیادی به دهانه واژن آورده و موجب پارگی دهانه واژن، درد و خونریزی می شوند. در صورتیکه، اگر زن هنگام س ک س آمادگی کافی داشته و به دور از احساس اضطراب باشد هیچ نیازی به فشار از جانب مرد نیست .

نکات قابل توجه در مورد پرده بکارت :

رشته های عصبی در پرده کم هستند و به همین دلیل در صورت آرامش جسمی و روانی، پارگی آن معمولا بدون درد است .

عمل دخول و پاره شدن پرده بهتر است در زمانی که بدن آرام است و هیچ اضطراب و خستگی وجود ندارد انجام شود. بنابراین نزدیکی در اولین شب ازدواج و پس از مراسم طولانی عروسی توصیه نمی شود .

زنان بهتر است قبل از نزدیکی، نه به منظور گرفتن گواهی سلامت پرده بکارت بلکه به دلیل آگاهی از نوع پرده به پزشک متخصص زنان مراجعه کرده و توضیحات لازم را درخواست کنند. زیرا در موارد نادری که پرده از نوع ضخیم است، احتیاج به عمل جراحی دارد .

در صورت تنگی دهانه واژن، بهتر است از کرم و ژلهای تسهیل کننده یا اسپری بی حس کننده استفاده کرد. ضمن اینکه تحریک زن وخروج ترشحات از دهانه واژن موجب روان شدن دهانه واژن و سهولت ارتباط جنسی می شود .

گاهی پرده بکارت با یک یا دو بار نزدیکی کاملا پاره نمی شود وهر دفعه قسمتی از آن پاره شده و کمی خونریزی می کند. بدون پارگی پرده، مایع اسپرم ریخته شده بر روی آن می تواند موجب حاملگی شود، زیرا اسپرماتوزوئید موجود در اسپرم می تواند از سوراخ پرده حرکت کرده و به طرف تخمک زن برود و حاملکی ایجاد گردد. در این موارد زن با پرده سالم حامله می شود .

ورزشهایی مانند سوارکاری، دو، پرش، شنا، رقص، باله، هرگز باعث پاره شدن پرده دختر نمی شوند مگر اینکه وی طی حادثه ای و در هنگام بازی، سقوط کرده و در همان زمان جسمی نوک تیز به پرده اصابت کند و موجب پارگی آن شود .

نظر یادت نره دوست عزیز در نظرسنجی شرگت کن


تاریخ: سه شنبه 11 / 4 / 1391برچسب:,
ارسال توسط مسعود

 

یک شوخی با حال با هم خوابگاهی ( تصویری)

یک شوخی با حال با هم خوابگاهی ( تصویری)
این دانشجویان قبل از اینکه دوستشون به خانه برگردد در اتاقش را کاملا محو کردن ...! فکرش را بکنید با شما همچین کاری بکنند...

یک شوخی با حال با هم خوابگاهی ( تصویری) www.taknaz.ir

یک شوخی با حال با هم خوابگاهی ( تصویری) www.taknaz.ir


یک شوخی با حال با هم خوابگاهی ( تصویری) www.taknaz.ir


یک شوخی با حال با هم خوابگاهی ( تصویری) www.taknaz.ir


یک شوخی با حال با هم خوابگاهی ( تصویری) www.taknaz.ir


یک شوخی با حال با هم خوابگاهی ( تصویری) www.taknaz.ir


یک شوخی با حال با هم خوابگاهی ( تصویری) www.taknaz.ir


یک شوخی با حال با هم خوابگاهی ( تصویری) www.taknaz.ir


یک شوخی با حال با هم خوابگاهی ( تصویری) www.taknaz.ir


یک شوخی با حال با هم خوابگاهی ( تصویری) www.taknaz.ir


یک شوخی با حال با هم خوابگاهی ( تصویری) www.taknaz.ir

نظر یادت نره دوست عزیز در نظرسنجی شرگت کن


تاریخ: یک شنبه 9 / 4 / 1391برچسب:,
ارسال توسط مسعود
آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 8
بازدید هفته : 13
بازدید ماه : 1250
بازدید کل : 298967
تعداد مطالب : 220
تعداد نظرات : 36
تعداد آنلاین : 1



آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 8
بازدید هفته : 13
بازدید ماه : 1250
بازدید کل : 298967
تعداد مطالب : 220
تعداد نظرات : 36
تعداد آنلاین : 1

دریافت همین آهنگ

تعبیر خواب


فال حافظ



..

.

.

.

از ما حمایت کنید کد لوگوی مارو در وبلاگتون قرار بدید