سلام.... له کردم یا نکردم... له شدم یا نشدم... مهم نیست.. مهم اینه طعم تلخ توهین رو چشیدم....
میخوام بنویسم... تا یک ساعت پیش خواستم دیگه ننویسم.. اما الان که یه توهین های جالبی بهم شد.. میخوام مرررد باشم و بنویسم... اگه مررردی پای حرفت وایسا و بیا دوباره بین بچه ها...
همه منو میشناسن... میدونن پسر خوبی هستم یا بد.. همه منو ندیدن ولی... بهم اعتماد دارن...
میفهمی؟ ندییییده اعتماد دارن.. میدون رو خالی نمیکنم... دوباره مینویسم... دلت رو شاد نمیکنم و نمیرم...
این واسه قولی که بهتون دادیم...:
نظرات شما عزیزان:
تاریخ: شنبه 13 / 4 / 1398برچسب:خدااا چقدر تنهایی,
ارسال توسط مسعود
آخرین مطالب